معنی فارسی nursedom

B2

پرستاری، مفهوم کلی و مسئولیت‌هایی که مرتبط با مراقبت و درمان دیگران است.

The state or practice of providing care, especially in a health context.

example
معنی(example):

ایده‌ی پرستاری در بهداشت و درمان ضروری است.

مثال:

The idea of nursedom is essential in healthcare.

معنی(example):

او زندگی‌اش را وقف ترویج پرستاری و آموزش بهداشت کرد.

مثال:

She dedicated her life to promoting nursedom and health education.

معنی فارسی کلمه nursedom

: معنی nursedom به فارسی

پرستاری، مفهوم کلی و مسئولیت‌هایی که مرتبط با مراقبت و درمان دیگران است.