معنی فارسی nutjob
B1عبارتی غیررسمی برای توصیف شخصی که رفتار یا عقاید غیرمعمول دارد و معمولاً به طور منفی به کار میرود.
An informal term for a person considered eccentric, crazy, or mentally unstable.
- noun
noun
معنی(noun):
Someone who is crazy (insane).
مثال:
Some nut job from the government actually thought he could tax our moonshine!
example
معنی(example):
او چیز عجیبی گفت؛ مردم ممکن است فکر کنند که او دیوانه است.
مثال:
He said something strange; people might think he’s a nutjob.
معنی(example):
به او گوش ندهید، او کمی دیوانه است.
مثال:
Don’t listen to her, she’s a bit of a nutjob.
معنی فارسی کلمه nutjob
:
عبارتی غیررسمی برای توصیف شخصی که رفتار یا عقاید غیرمعمول دارد و معمولاً به طور منفی به کار میرود.