معنی فارسی nutpicks
B1چنگالهای کوچک که بهطور معمول برای جدا کردن مغز آجیل از پوست آن استفاده میشوند.
Multiple small fork-like utensils for extracting nut meat.
- NOUN
example
معنی(example):
چندین چنگال آجیل بر روی میز برای مهمانان قرار داده شد.
مثال:
Several nutpicks were placed on the table for the guests.
معنی(example):
این مجموعه شامل انواع مختلف چنگالهای آجیل برای انواع مختلف آجیل بود.
مثال:
The set included various nutpicks for different types of nuts.
معنی فارسی کلمه nutpicks
:
چنگالهای کوچک که بهطور معمول برای جدا کردن مغز آجیل از پوست آن استفاده میشوند.