معنی فارسی nympholeptic

B2

به حالت یا ویژگی کسی اشاره دارد که تحت تأثیر نیمرخ‌ها قرار دارد.

Referring to a state or characteristic of being influenced or obsessed with nymphs.

example
معنی(example):

او به عنوان شخصی نیمرولپتیک توصیف شد، همیشه در حال رویای موجودات افسانه‌ای بود.

مثال:

He was described as being nympholeptic, always dreaming of mythical creatures.

معنی(example):

تمایلات نیمرولپتیک او الهام‌بخش آثار هنری‌اش بود.

مثال:

Her nympholeptic tendencies inspired her artwork.

معنی فارسی کلمه nympholeptic

: معنی nympholeptic به فارسی

به حالت یا ویژگی کسی اشاره دارد که تحت تأثیر نیمرخ‌ها قرار دارد.