معنی فارسی oared
B1عمل پارو زدن، به ویژه در مورد قایقها یا قایقهای آبی.
Past tense of oar; to use an oar to row a boat.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having oars.
example
معنی(example):
قایق به آرامی در دریاچه پارو شد.
مثال:
The boat oared smoothly across the lake.
معنی(example):
آنها ساعتها پارو زدن کردند تا به ساحل برسند.
مثال:
They oared for hours before reaching the shore.
معنی فارسی کلمه oared
:
عمل پارو زدن، به ویژه در مورد قایقها یا قایقهای آبی.