معنی فارسی oaring
B1عمل حرکت یک قایق با استفاده از پارو که نیازمند تکنیک و تلاش فیزیکی است.
The action of rowing a boat, often requiring physical strength and coordination.
- verb
verb
معنی(verb):
To row; to travel with, or as if with, oars.
example
معنی(example):
پاروزدن به قدرت و هماهنگی نیاز دارد.
مثال:
Oaring requires strength and coordination.
معنی(example):
پاروزنی یکی از ورزشهای محبوب در بسیاری از رودخانهها است.
مثال:
Oaring is a popular sport on many rivers.
معنی فارسی کلمه oaring
:
عمل حرکت یک قایق با استفاده از پارو که نیازمند تکنیک و تلاش فیزیکی است.