معنی فارسی obelisk

B2

سازه‌ای معماری شکل‌دار که معمولاً باریک و بلند است و در بالای آن نوک تیز دارد.

A tall, narrow, four-sided pillar that tapers to a pyramidion at the top.

example
معنی(example):

مصر باستان اوبلیسک‌های بلندی برای احترام به خدایانشان ساختند.

مثال:

The ancient Egyptians built tall obelisks to honor their gods.

معنی(example):

یک اوبلیسک معمولاً در پارک‌ها و یادبودها دیده می‌شود.

مثال:

An obelisk can often be seen in parks and memorials.

معنی فارسی کلمه obelisk

: معنی obelisk به فارسی

سازه‌ای معماری شکل‌دار که معمولاً باریک و بلند است و در بالای آن نوک تیز دارد.