معنی فارسی obfuscous
B2مبهم، بهویژه در ارتباطات یا دستورات که فهم آنها دشوار است.
Obscure or unclear, often used to describe communication.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستورات مبهم بسیاری از کاربران را گیج کرد.
مثال:
The obfuscous instructions left many users confused.
معنی(example):
او روشهای مبهم را برای نگهداری برنامههایش در خفا ترجیح داد.
مثال:
He preferred obfuscous methods to keep his plans secret.
معنی فارسی کلمه obfuscous
:
مبهم، بهویژه در ارتباطات یا دستورات که فهم آنها دشوار است.