معنی فارسی objectivised

B1

عینی‌شده، به وضعیتی که در آن نظرات یا داده‌ها به شکل عینی در آمده است.

Made objective; transformed from subjective to measurable formats.

verb
معنی(verb):

To objectify.

example
معنی(example):

داده‌ها برای حمایت از نتایج عینی شده‌اند.

مثال:

The data was objectivised to support the conclusions.

معنی(example):

نظرات آنها در گزارش نهایی عینی شده‌اند.

مثال:

Their opinions were objectivised in the final report.

معنی فارسی کلمه objectivised

: معنی objectivised به فارسی

عینی‌شده، به وضعیتی که در آن نظرات یا داده‌ها به شکل عینی در آمده است.