معنی فارسی objurgations

B1

اعتراض و سرزنش شدید، به ویژه به دلیل یک عمل نادرست یا ناپسند.

Harsh and severe criticism or reprimand.

example
معنی(example):

اعتراضات معلم وقتی که دانش‌آموزان رفتار بدی داشتند، بلند و واضح بود.

مثال:

The teacher's objurgations were loud and clear when students misbehaved.

معنی(example):

پس از شنیدن اعتراضات مادرش، او قول داد که بهتر عمل کند.

مثال:

After hearing his mother's objurgations, he promised to do better.

معنی فارسی کلمه objurgations

: معنی objurgations به فارسی

اعتراض و سرزنش شدید، به ویژه به دلیل یک عمل نادرست یا ناپسند.