معنی فارسی obscurancy
B1وضعیت یا ویژگی ناشناخته یا تاریک بودن، ویژه در متون یا مفاهیم.
The quality of being obscure, unclear, or difficult to understand.
- NOUN
example
معنی(example):
تاریکی متن آن را دشوار برای درک کرده بود.
مثال:
The obscurancy of the text made it difficult to understand.
معنی(example):
خوانندگان اغلب با تاریکی در ادبیات کلاسیک روبرو میشوند.
مثال:
Readers often encounter obscurancy in classic literature.
معنی فارسی کلمه obscurancy
:
وضعیت یا ویژگی ناشناخته یا تاریک بودن، ویژه در متون یا مفاهیم.