معنی فارسی obscurement

B2

پنهان سازی، به حالتی اشاره دارد که دید یک چیز به دلیل موانع کاهش می‌یابد.

The act of obscuring or making something less visible or comprehensible.

example
معنی(example):

پنهان شدن ستاره‌ها به خاطر ابرهای ضخیم بود.

مثال:

The obscurement of the stars was due to the thick clouds.

معنی(example):

پنهان کردن اطلاعات می‌تواند به بی‌اعتمادی منجر شود.

مثال:

Obscurement of information can lead to distrust.

معنی فارسی کلمه obscurement

: معنی obscurement به فارسی

پنهان سازی، به حالتی اشاره دارد که دید یک چیز به دلیل موانع کاهش می‌یابد.