معنی فارسی observants

B1

افرادی که قوانین، دستورالعمل‌ها یا مراسم خاصی را رعایت می‌کنند.

People who adhere to certain rituals or beliefs, often in a religious context.

example
معنی(example):

شرکت‌کنندگان در جشنواره از موسیقی سنتی لذت بردند.

مثال:

The observants of the festival enjoyed the traditional music.

معنی(example):

رسم‌الخط‌های عید، معنای خاصی برای برگزارکنندگان آن قائل هستند.

مثال:

Observants of the holiday ascribe special significance to the rituals.

معنی فارسی کلمه observants

: معنی observants به فارسی

افرادی که قوانین، دستورالعمل‌ها یا مراسم خاصی را رعایت می‌کنند.