معنی فارسی obturate

C1

مسدود کردن، به ویژه در زمینه دندانپزشکی یا لوله‌کشی.

To close up or block off an opening or a passage.

verb
معنی(verb):

To block up or obstruct.

example
معنی(example):

دندانپزشک تصمیم گرفت که دندان را پس از درمان مسدود کند.

مثال:

The dentist decided to obturate the tooth after the procedure.

معنی(example):

آنها از یک درزگیر برای مسدود کردن نشتی‌های لوله استفاده کردند.

مثال:

They used a seal to obturate the leaks in the pipe.

معنی فارسی کلمه obturate

: معنی obturate به فارسی

مسدود کردن، به ویژه در زمینه دندانپزشکی یا لوله‌کشی.