معنی فارسی obturated
B2مهر و موم شده، به ویژه در زمینه پزشکی و فنی، که به معنای متوقف کردن یا غیرفعال کردن یک فضای باز است.
Sealed or closed off, particularly in medical or technical contexts.
- verb
verb
معنی(verb):
To block up or obstruct.
example
معنی(example):
لوله برای متوقف کردن جریان مهر و موم شد.
مثال:
The tube was obturated to stop the flow.
معنی(example):
حفره مهر و موم شده میتواند منجر به مشکلات بیشتری شود.
مثال:
An obturated cavity can lead to further complications.
معنی فارسی کلمه obturated
:
مهر و موم شده، به ویژه در زمینه پزشکی و فنی، که به معنای متوقف کردن یا غیرفعال کردن یک فضای باز است.