معنی فارسی occipitonasal
B1زاویه‌ای که در ناحیه پشت جمجمه و بینی تشکیل می‌شود.
Angle formed between the occipital region and the nasal area, often studied in medical and anthropological research.
- NOUN
example
معنی(example):
زاویه آکندی‌نَسایی می‌تواند شرایط خاص کرانیوفاسیال را نشان دهد.
مثال:
The occipitonasal angle can indicate certain craniofacial conditions.
معنی(example):
پژوهشگران روابط آکندی‌نَسایی را در انسان‌شناسی بررسی می‌کنند.
مثال:
Researchers study the occipitonasal relationships in anthropology.
معنی فارسی کلمه occipitonasal
:
زاویه‌ای که در ناحیه پشت جمجمه و بینی تشکیل می‌شود.
