معنی فارسی occupance

B1

وضعیت تصرف یا اشغال یک فضا یا مکان.

The act or state of occupying a space or area.

noun
معنی(noun):

Occupancy

example
معنی(example):

تصرف ساختمان به‌طور رسمی شناخته شد.

مثال:

The occupance of the building was officially recognized.

معنی(example):

تصرف در این منطقه در طول سال‌ها افزایش یافته است.

مثال:

Occupance in the area has increased over the years.

معنی فارسی کلمه occupance

: معنی occupance به فارسی

وضعیت تصرف یا اشغال یک فضا یا مکان.