معنی فارسی od'd
B1به معنای افراط در چیزی، بهخصوص در زمینههای مصرف مواد یا فعالیتها.
A past form of 'overdose', often used informally to indicate excessive indulgence.
- VERB
example
معنی(example):
او دیشب روی جدیدترین سریال درام OD'd کرد.
مثال:
She od'd on the latest drama series last night.
معنی(example):
او در مورد اینکه چگونه در بازی ویدیویی جدید OD'd کرده صحبت میکرد.
مثال:
He was talking about how he od'd on the new video game.
معنی فارسی کلمه od'd
:به معنای افراط در چیزی، بهخصوص در زمینههای مصرف مواد یا فعالیتها.