معنی فارسی of all things

B2

به معنای از میان تمام چیزها و به صورت غیرمنتظره است.

Used to emphasize the surprising nature of an event or situation.

example
معنی(example):

او کلیدهایش را، از میان همه چیزها، فراموش کرد.

مثال:

He forgot his keys of all things.

معنی(example):

او در آن رویداد یک جایزه، از میان همه چیزها، برد.

مثال:

She won a prize of all things at the event.

معنی فارسی کلمه of all things

: معنی of all things به فارسی

به معنای از میان تمام چیزها و به صورت غیرمنتظره است.