معنی فارسی of the order of

B1

این عبارت برای توصیف مقدار یا اندازه‌ای استفاده می‌شود که به طور تقریبی بیان می‌شود.

Describing a quantity or an approximation in a specific category or scale.

example
معنی(example):

فاصله‌های بین ستاره‌ها از نوع سال نوری هستند.

مثال:

The distances between the stars are of the order of light years.

معنی(example):

بودجه از نوع ده میلیون دلار است.

مثال:

The budget is of the order of ten million dollars.

معنی فارسی کلمه of the order of

: معنی of the order of به فارسی

این عبارت برای توصیف مقدار یا اندازه‌ای استفاده می‌شود که به طور تقریبی بیان می‌شود.