معنی فارسی ofer
B1نوعی اشیاء یا خوراکی خاص برای ارائه و پذیرایی.
A treat or offering, often in a social context.
- NOUN
example
معنی(example):
عطر گل برای کودکان یک خوراکی لذت بخش بود.
مثال:
The ofer was a delightful treat for the children.
معنی(example):
آنها از پذیرایی در نمایشگاه لذت بردند.
مثال:
They enjoyed the ofer at the fair.
معنی فارسی کلمه ofer
:
نوعی اشیاء یا خوراکی خاص برای ارائه و پذیرایی.