معنی فارسی off-cut
B1شروع یک جمله معمول و کوتاه در مقطع ایجاد شده که به ماده اولیه مربوط میشود.
A piece of material that is leftover after something has been cut from it.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پسماند میتواند برای ساخت یک قفسه کوچک مفید باشد.
مثال:
An off-cut can be useful for making a small shelf.
معنی(example):
او از یک پسماند برای تعمیر میز استفاده کرد.
مثال:
He used an off-cut to repair the table.
معنی فارسی کلمه off-cut
:
شروع یک جمله معمول و کوتاه در مقطع ایجاد شده که به ماده اولیه مربوط میشود.