معنی فارسی off-kilter
B1کتبۀ معنی: به معنای نامتعادل یا ناسازگار با حالت طبیعی یا استاندارد.
Not aligned; unconventional or unusual in aspect.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Askew.
example
معنی(example):
تصویر به طور کج آویزان بود و باعث میشد اتاق عجیب به نظر برسد.
مثال:
The picture was hanging off-kilter, making the room look odd.
معنی(example):
ایدههای غیرمتعارف او همه را در جلسه شگفتزده کرد.
مثال:
His off-kilter ideas surprised everyone at the meeting.
معنی فارسی کلمه off-kilter
:
کتبۀ معنی: به معنای نامتعادل یا ناسازگار با حالت طبیعی یا استاندارد.