معنی فارسی offboard
B1کنار گذاشتن یا جدایی از یک پروژه یا همکار، به طور خاص در محیط‌های کاری.
The process of separating or removing someone from a project or organization, especially in workplaces.
- verb
verb
معنی(verb):
To alight, especially from public transit or an aircraft.
example
معنی(example):
من به دلیل محدودیت‌های زمانی تصمیم گرفتم از پروژه کنار بگذارم.
مثال:
I decided to offboard from the project due to time constraints.
معنی(example):
شرکت در حین بازسازی، کارکنان را کنار خواهد گذاشت.
مثال:
The company will offboard employees during the restructuring.
معنی فارسی کلمه offboard
:
کنار گذاشتن یا جدایی از یک پروژه یا همکار، به طور خاص در محیط‌های کاری.
