معنی فارسی offendedly
B1به طور عصبانی و ناراحت از چیزی یا کسی که به احساسات شخص آسیب زده است.
In a manner showing annoyance or hurt due to an insult or disrespect.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با حالت آشفته صحبت کرد وقتی که او صحبتش را قطع کرد.
مثال:
She spoke offendedly when he interrupted her.
معنی(example):
او با حالت offendedly به نظرات ناپسند دوستش نگاه کرد.
مثال:
He looked offendedly at the rude comments from his friend.
معنی فارسی کلمه offendedly
:
به طور عصبانی و ناراحت از چیزی یا کسی که به احساسات شخص آسیب زده است.