معنی فارسی offensive coordinator

B2

هماهنگ‌کننده‌ی حمله، شخصی که مسئول برنامه‌ریزی و اجرای بازی‌های هجومی در یک تیم ورزشی است.

A coach responsible for overseeing the offensive strategy of a football team.

example
معنی(example):

هماهنگ‌کننده‌ی حمله تمام برنامه‌های هجومی را می‌چیند.

مثال:

The offensive coordinator plans all the attacking plays.

معنی(example):

تیم یک هماهنگ‌کننده‌ی هجومی جدید برای فصل آینده استخدام کرد.

مثال:

The team hired a new offensive coordinator for the upcoming season.

معنی فارسی کلمه offensive coordinator

: معنی offensive coordinator به فارسی

هماهنگ‌کننده‌ی حمله، شخصی که مسئول برنامه‌ریزی و اجرای بازی‌های هجومی در یک تیم ورزشی است.