معنی فارسی officer of arms

B2

شخصی که مسئولیت ایجاد و نظارت بر استفاده از نشان‌های خانوادگی و نمادهای هردیکی را دارد.

An official responsible for the design and regulation of heraldic symbols, including coats of arms.

example
معنی(example):

افسر سلاح در طراحی نمادهای هردیکی کمک می‌کند.

مثال:

An officer of arms assists in the design of heraldic symbols.

معنی(example):

افسر سلاح نشانه جدید خانوادگی را در مراسم ارائه داد.

مثال:

The officer of arms presented the new coat of arms at the ceremony.

معنی فارسی کلمه officer of arms

: معنی officer of arms به فارسی

شخصی که مسئولیت ایجاد و نظارت بر استفاده از نشان‌های خانوادگی و نمادهای هردیکی را دارد.