معنی فارسی official assignee

B1

افرادی که به طور رسمی برای مدیریت یا نظارت بر مسائل خاص منصوب می‌شوند.

A person officially designated to manage the affairs, typically in legal or financial contexts.

example
معنی(example):

ولی رسمی به مدیریت فرآیند تصفیه املاک منصوب خواهد شد.

مثال:

The official assignee will manage the estate's liquidation process.

معنی(example):

شرکت یک متولی رسمی را برای رسیدگی به ورشکستگی خود منصوب کرد.

مثال:

The company appointed an official assignee to handle its bankruptcy.

معنی فارسی کلمه official assignee

: معنی official assignee به فارسی

افرادی که به طور رسمی برای مدیریت یا نظارت بر مسائل خاص منصوب می‌شوند.