معنی فارسی officialised

B1

به روشی رسمی تأیید شده است.

Having been made official; formally recognized or validated.

verb
معنی(verb):

To make official.

example
معنی(example):

این پروژه پس از ماه‌ها مذاکرات به‌طور رسمی تصویب شد.

مثال:

The project was officialised after months of discussions.

معنی(example):

پس از رسمی شدن، سیاست به‌طور فوری اجرایی خواهد شد.

مثال:

Once officialised, the policy will go into effect immediately.

معنی فارسی کلمه officialised

: معنی officialised به فارسی

به روشی رسمی تأیید شده است.