معنی فارسی offs
B1اجزای غیر فعال یا اشکالاتی که نیاز به رسیدگی دارند و معمولاً در متنهای فنی یا گزارشها به کار میروند.
A term referring to defects, errors, or issues that need attention, often used in technical contexts.
- verb
verb
معنی(verb):
To kill.
مثال:
He got in the way so I had him offed.
معنی(verb):
To switch off.
مثال:
Can you off the light?
example
معنی(example):
مکانیک توضیح داد که کدام اجزا نیاز به تعمیر دارند.
مثال:
The mechanic explained the offs that needed repairs.
معنی(example):
اجزای مرتبط در گزارش برای بررسی علامتگذاری شدند.
مثال:
The offs in the report were marked for review.
معنی فارسی کلمه offs
:
اجزای غیر فعال یا اشکالاتی که نیاز به رسیدگی دارند و معمولاً در متنهای فنی یا گزارشها به کار میروند.