معنی فارسی offworld
B1 /ɒfˈwɜː(ɹ)ld/خارج از کره زمین، به خصوص اشاره به مکانها یا وضعیتهایی که در خارج از زمین اتفاق میافتد.
Referring to places or situations that occur outside of Earth.
- adjective
- adverb
adjective
معنی(adjective):
Not on Earth.
مثال:
She invested in an offworld mining company.
adverb
معنی(adverb):
Away from Earth.
مثال:
The would-be astronauts had not been offworld yet.
example
معنی(example):
Spaceship برای یک ماموریت خاص به خارج از کره زمین رفت.
مثال:
The spaceship went offworld for a special mission.
معنی(example):
بسیاری از داستانها به ماجراجوییهایی که در خارج از کره زمین اتفاق میافتد میپردازند.
مثال:
Many stories explore adventures that happen offworld.
معنی فارسی کلمه offworld
:
خارج از کره زمین، به خصوص اشاره به مکانها یا وضعیتهایی که در خارج از زمین اتفاق میافتد.