معنی فارسی oillet

B1

وسیله‌ای کوچک برای ریختن روغن به طور کنترل‌شده.

A small device used for dispensing oil in a precise manner.

example
معنی(example):

یک روغن‌ریز اجازه می‌دهد روغن به صورت کنترل‌شده‌ای جریان یابد.

مثال:

An oillet allows oil to flow in a controlled manner.

معنی(example):

او برای روانکاری دقیق ماشین از یک روغن‌ریز استفاده کرد.

مثال:

He used an oillet to lubricate the machine precisely.

معنی فارسی کلمه oillet

: معنی oillet به فارسی

وسیله‌ای کوچک برای ریختن روغن به طور کنترل‌شده.