معنی فارسی okey
B1شکل دیگری از 'okay' برای بیان رضایت.
An informal variant of 'okay', often used in casual conversation.
- OTHER
example
معنی(example):
او گفت که ترک کردن کمی زودتر اشکالی ندارد.
مثال:
She said it was okey to leave a little early.
معنی(example):
آیا اشکالی ندارد که قلمت را قرض بزنم؟
مثال:
Is it okey if I borrow your pen?
معنی فارسی کلمه okey
:
شکل دیگری از 'okay' برای بیان رضایت.