معنی فارسی old fellow

B1

مرد سالخورده، به‌خصوص مردی که دوست داشتنی است یا برای سنش محترم است.

An affectionate term for an elderly man, often indicating respect.

example
معنی(example):

او یک پیرمرد قدیمی است که عاشق تعریف داستان‌هاست.

مثال:

He is an old fellow who loves to tell stories.

معنی(example):

پدربزرگم یک پیرمرد با تجربه است که پر از حکمت است.

مثال:

My grandfather is an old fellow full of wisdom.

معنی فارسی کلمه old fellow

: معنی old fellow به فارسی

مرد سالخورده، به‌خصوص مردی که دوست داشتنی است یا برای سنش محترم است.