معنی فارسی oldman

B1

مرد سالخورده، به فردی مسن اشاره دارد که می‌تواند در هر زمینه‌ای از جمله اجتماعی یا اقتصادی شناخته شود.

Refers to an elderly man, often depicting a character in various situations.

example
معنی(example):

مرد سالخورده در گوشه فروش روزنامه می‌کند.

مثال:

The oldman on the corner sells newspapers.

معنی(example):

من اغلب مرد سالخورده را در حال غذا دادن به کبوترها در پارک می‌بینم.

مثال:

I often see the oldman feeding the pigeons in the park.

معنی فارسی کلمه oldman

: معنی oldman به فارسی

مرد سالخورده، به فردی مسن اشاره دارد که می‌تواند در هر زمینه‌ای از جمله اجتماعی یا اقتصادی شناخته شود.