معنی فارسی oldster
B1بزرگترها یا افراد سالخورده که معمولاً تجربیات و چرخههای زندگی خاصی دارند.
An informal term for an elderly person.
- noun
noun
معنی(noun):
Someone who is old.
معنی(noun):
A midshipman of four years' standing; a master's mate.
example
معنی(example):
پدربزرگم واقعاً یک پیرمرد است که دوست دارد داستانها را به اشتراک بگذارد.
مثال:
My grandfather is quite the oldster who loves to share stories.
معنی(example):
پیرمردها معمولاً دارای ثروتی از دانش درباره گذشته هستند.
مثال:
Oldsters often have a wealth of knowledge about the past.
معنی فارسی کلمه oldster
:
بزرگترها یا افراد سالخورده که معمولاً تجربیات و چرخههای زندگی خاصی دارند.