معنی فارسی oligomerized

B1

اولیگومر شده به وضعیتی اشاره دارد که مولکول‌ها در طی یک فرایند شیمیایی به هم پیوسته‌اند.

Having been formed into oligomers.

verb
معنی(verb):

To react together to form an oligomer

example
معنی(example):

این ماده در طول آزمایش اولیگومر شده بود.

مثال:

The substance was oligomerized during the experiment.

معنی(example):

پژوهشگران محلول را اولیگومر کرده تا خواص آن را آزمایش کنند.

مثال:

The researchers oligomerized the solution to test its properties.

معنی فارسی کلمه oligomerized

: معنی oligomerized به فارسی

اولیگومر شده به وضعیتی اشاره دارد که مولکول‌ها در طی یک فرایند شیمیایی به هم پیوسته‌اند.