معنی فارسی olympicly
B1به شکلی که مربوط به المپیاد یا ورزشهای المپیکی باشد.
In a manner related to the Olympics or Olympic sports.
- ADVERB
example
معنی(example):
ورزشکار به طور الماسپ المپیسی تمرین کرد و برای رقابت معتبر آماده شد.
مثال:
The athlete trained olympicly, preparing for the prestigious competition.
معنی(example):
فداکاری او به ورزش در سبک زندگی الماسپ المپیسی او منعکس شده بود.
مثال:
Her dedication to the sport was reflected in her olympicly oriented lifestyle.
معنی فارسی کلمه olympicly
:
به شکلی که مربوط به المپیاد یا ورزشهای المپیکی باشد.