معنی فارسی oma

A2 /ˈoʊmə/

مادربزرگ، مادر مادر یا پدر است که معمولاً نقش مهمی در جمع خانوادگی دارد.

A grandmother, typically a nurturing figure in a family.

noun
معنی(noun):

(among people of German ancestry) grandmother, grandma.

example
معنی(example):

مادربزرگ من بهترین کوکی‌ها را در دنیا می‌پزد.

مثال:

My oma makes the best cookies in the world.

معنی(example):

یک مادربزرگ معمولاً شخصیت مراقب و مهرورز در یک خانواده است.

مثال:

An oma is often a caring and loving figure in a family.

معنی فارسی کلمه oma

: معنی oma به فارسی

مادربزرگ، مادر مادر یا پدر است که معمولاً نقش مهمی در جمع خانوادگی دارد.