معنی فارسی ombudspersons

B2

شخصی که مسئول رسیدگی به شکایات و اطمینان از رعایت عدالت در یک سازمان است.

A person responsible for addressing complaints and ensuring fairness within an organization.

noun
معنی(noun):

An ombudsman or ombudswoman.

example
معنی(example):

نمایندگان بازرسی اطمینان حاصل می‌کنند که در سازمان‌ها عدالت رعایت شود.

مثال:

Ombudspersons ensure fairness in organizations.

معنی(example):

بسیاری از شرکت‌ها نمایندگان بازرسی را برای رسیدگی به مشکلات کارکنان منصوب می‌کنند.

مثال:

Many companies appoint ombudspersons to address employee issues.

معنی فارسی کلمه ombudspersons

: معنی ombudspersons به فارسی

شخصی که مسئول رسیدگی به شکایات و اطمینان از رعایت عدالت در یک سازمان است.