معنی فارسی omentotomy
B1عمل جراحی که در آن اومنتوم برش داده میشود تا به اندامهای زیرین دسترسی پیدا کرد.
A surgical procedure that involves cutting the omentum to gain access to underlying organs.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از یک اومنتوتومی، جراحان حفره شکمی را بررسی کردند.
مثال:
After an omentotomy, the surgeons examined the abdominal cavity.
معنی(example):
اومنتوتومی شامل بریدن اومنتوم برای دسترسی به اندامهای زیرین است.
مثال:
Omentotomy involves cutting the omentum to access underlying organs.
معنی فارسی کلمه omentotomy
:
عمل جراحی که در آن اومنتوم برش داده میشود تا به اندامهای زیرین دسترسی پیدا کرد.