معنی فارسی omphalectomy
B1امفالهکتومی عمل جراحی برای برداشتن ناف یا بقایای آن است و معمولاً در نوزادان انجام میشود.
A surgical procedure for the removal of the umbilicus or umbilical remnants, often performed on newborns.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک یک عمل امفالهکتومی انجام داد تا بقایای بند ناف را بردارد.
مثال:
The doctor performed an omphalectomy to remove the umbilical cord remnants.
معنی(example):
امفالهکتومی گهگاه برای نوزادان با عوارض ضروری است.
مثال:
Omphalectomy is sometimes necessary for newborns with complications.
معنی فارسی کلمه omphalectomy
:
امفالهکتومی عمل جراحی برای برداشتن ناف یا بقایای آن است و معمولاً در نوزادان انجام میشود.