معنی فارسی omphalodium

B1

امفالودیوم، بخشی از آناتومی که به تعریف ویژگی‌های توسعه‌ای موجودات می‌پردازد.

A component of anatomical study related to the umbilical structures in developing organisms.

example
معنی(example):

امفالودیوم بخشی از آناتومی توسعه‌ای برخی از گونه‌ها است.

مثال:

The omphalodium is a part of the developmental anatomy of certain species.

معنی(example):

تحقیقات درباره انواع امفالودیوم می‌تواند بینش‌هایی در مورد ویژگی‌های ژنتیکی ارائه دهد.

مثال:

Research on omphalodium variants can provide insights into genetic traits.

معنی فارسی کلمه omphalodium

: معنی omphalodium به فارسی

امفالودیوم، بخشی از آناتومی که به تعریف ویژگی‌های توسعه‌ای موجودات می‌پردازد.