معنی فارسی on a string

B2

به معنای داشتن کنترل یا تسلط بر دیگران یا چیزی به گونه‌ای که از آن‌ها بهره‌برداری شود.

To have someone under control, able to manipulate their actions or decisions.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسد سیاستمدار با جذابیتش رسانه‌ها را به راحتی کنترل می‌کند.

مثال:

The politician seems to have the media on a string with his charm.

معنی(example):

او می‌داند چگونه دوستانش را به راحتی کنترل کند و آنها را وادار کند کاری که می‌خواهد انجام دهند.

مثال:

She knows how to keep her friends on a string, making them do what she wants.

معنی فارسی کلمه on a string

: معنی on a string به فارسی

به معنای داشتن کنترل یا تسلط بر دیگران یا چیزی به گونه‌ای که از آن‌ها بهره‌برداری شود.