معنی فارسی on one's doorstep

A2

به معنای نزدیک به محل زندگی یا مکان خاصی، به ویژه در ارتباط با اتفاقات یا چیزهای جدید.

Very close to where one lives; typically refers to something happening nearby.

example
معنی(example):

پ bakery جدید درِ خانه‌ام باز شده و من از امتحان آن هیجان‌زده هستم.

مثال:

The new bakery opened on my doorstep, and I'm excited to try it.

معنی(example):

یک بسته غیرمنتظره صبح امروز درِ خانه‌ام گذاشته شد.

مثال:

An unexpected package was left on my doorstep this morning.

معنی فارسی کلمه on one's doorstep

:

به معنای نزدیک به محل زندگی یا مکان خاصی، به ویژه در ارتباط با اتفاقات یا چیزهای جدید.