معنی فارسی on one's haunches

B1

نشستن یا حالت نشسته‌ای که در آن زانوها خم شده و بدن به سمت پایین متمایل می‌شود.

A position of sitting with the weight on the back legs, often used when resting.

example
معنی(example):

سگ روی پاشنه‌هایش نشسته بود، در انتظار یک خوراکی.

مثال:

The dog sat on its haunches, waiting for a treat.

معنی(example):

او آنقدر خسته بود که باید روی پاشنه‌هایش استراحت می‌کرد.

مثال:

He was so tired that he had to rest on his haunches.

معنی فارسی کلمه on one's haunches

:

نشستن یا حالت نشسته‌ای که در آن زانوها خم شده و بدن به سمت پایین متمایل می‌شود.