معنی فارسی on the couch
A1به معنای نشستن یا دراز کشیدن به طور راحت معمولاً در اتاق نشیمن است.
Referring to a position of relaxation, often on a sofa.
- IDIOM
example
معنی(example):
او آخر هفتههایش را در حال استراحت روی مبل میگذراند.
مثال:
He spends his weekends relaxing on the couch.
معنی(example):
سگ دوست دارد در طول روز روی مبل چرت بزند.
مثال:
The dog loves to nap on the couch during the day.
معنی فارسی کلمه on the couch
:
به معنای نشستن یا دراز کشیدن به طور راحت معمولاً در اتاق نشیمن است.