معنی فارسی on the hoof
B1عبارت 'در حال حرکت' به معنای انجام کاری به شکل فوری و بدون برنامهریزی قبلی است.
Means doing something quickly and without careful planning, often while being busy.
- OTHER
example
معنی(example):
سربازان در حین marcha در حال حرکت غذا میخوردند.
مثال:
The soldiers were eating on the hoof during the march.
معنی(example):
او بدون فکر زیاد تصمیمی در حین حرکت گرفت.
مثال:
She made a decision on the hoof without much thought.
معنی فارسی کلمه on the hoof
:
عبارت 'در حال حرکت' به معنای انجام کاری به شکل فوری و بدون برنامهریزی قبلی است.