معنی فارسی on the spur of the moment
B1به طور ناگهانی و بدون برنامهریزی قبلی انجام دادن، بدون فکر کردن به عواقب.
Doing something impulsively, without planning ahead.
- IDIOM
example
معنی(example):
او به صورت ناگهانی تصمیم به رفتن گرفت، بدون اینکه این موضوع را خوب فکر کند.
مثال:
She decided to go on the spur of the moment, without thinking it through.
معنی(example):
تصمیم ناگهانی او همه را شگفتزده کرد.
مثال:
His spur of the moment decision surprised everyone.
معنی فارسی کلمه on the spur of the moment
:
به طور ناگهانی و بدون برنامهریزی قبلی انجام دادن، بدون فکر کردن به عواقب.