معنی فارسی on-boarding
B1به معنای فرایند آموزش و آشنا کردن کاربران جدید با یک محیط کاری است.
The process of integrating new employees into a company.
- NOUN
example
معنی(example):
On-boarding کارکنان جدید میتواند یک فرآیند طولانی باشد.
مثال:
On-boarding new staff can be a lengthy process.
معنی(example):
On-boarding مؤثر میتواند نگهداری از کارکنان را افزایش دهد.
مثال:
Effective on-boarding can increase employee retention.
معنی فارسی کلمه on-boarding
:
به معنای فرایند آموزش و آشنا کردن کاربران جدید با یک محیط کاری است.